معنی فارسی awar
B1آوار به معنای احساس قرنطینه، دلتنگی و اغلب در شرایطی به کار میرود که فرد احساس میکند غرق در مسئولیتها و یا دردسرها شده است.
A feeling of being overwhelmed or buried under responsibilities or emotional turmoil.
- OTHER
example
معنی(example):
او اغلب بعد از یک روز طولانی در محل کار احساس آوار میکند.
مثال:
He often feels a sense of awar after a long day at work.
معنی(example):
آوار وضعیت باعث شد او یک قدم به عقب برود و رویکردش را دوباره بررسی کند.
مثال:
The awar of the situation made her step back and rethink her approach.
معنی فارسی کلمه awar
:
آوار به معنای احساس قرنطینه، دلتنگی و اغلب در شرایطی به کار میرود که فرد احساس میکند غرق در مسئولیتها و یا دردسرها شده است.