معنی فارسی awed

B1 /ɔːd/

احساس شگفتی و تحسین شدید به دلیل چیزی زیبا یا خارق‌العاده.

Filled with wonder or amazement.

verb
معنی(verb):

To inspire fear and reverence in.

معنی(verb):

To control by inspiring dread.

adjective
معنی(adjective):

Filled with awe.

معنی(adjective):

Having or showing awe.

example
معنی(example):

من از زیبایی غروب آفتاب شگفت‌زده شدم.

مثال:

I was awed by the beauty of the sunset.

معنی(example):

او در برابر اثر هنری به شگفتی ایستاد.

مثال:

She stood awed before the masterpiece.

معنی فارسی کلمه awed

: معنی awed به فارسی

احساس شگفتی و تحسین شدید به دلیل چیزی زیبا یا خارق‌العاده.