معنی فارسی awesomely

B1

به‌طرز فوق‌العاده‌ای، به خوبی و با کیفیت بالا.

In an awesome manner; excellently.

adverb
معنی(adverb):

In a manner inspiring awe.

example
معنی(example):

او در مسابقه فوق‌العاده عمل کرد.

مثال:

He performed awesomely in the competition.

معنی(example):

تیم به‌طور فوق‌العاده‌ای با هم کار کرد.

مثال:

The team worked awesomely together.

معنی فارسی کلمه awesomely

: معنی awesomely به فارسی

به‌طرز فوق‌العاده‌ای، به خوبی و با کیفیت بالا.