معنی فارسی aworry
B1نگرانی، احساس دلواپسی و اضطراب درباره یک موضوع یا وضعیت خاص.
A feeling of concern or anxiety about something, often leading to stress or unease.
- NOUN
example
معنی(example):
او نگرانی درباره خطرات احتمالی مربوط به پروژه را ابراز کرد.
مثال:
She expressed an aworry about the potential risks involved in the project.
معنی(example):
نگرانی او برای ایمنیاش در صدایش مشهود بود.
مثال:
His aworry for her safety was evident in his voice.
معنی فارسی کلمه aworry
:
نگرانی، احساس دلواپسی و اضطراب درباره یک موضوع یا وضعیت خاص.