معنی فارسی ax

B1 /æks/

تبر، ابزاری با دسته‌ای بلند و لبه‌ای تیز که برای بریدن و قطع کردن اشیاء مانند چوب استفاده می‌شود.

A tool with a heavy bladed head mounted across a handle, used for chopping, splitting, or piercing wood.

example
معنی(example):

او از یک تبر برای بریدن درخت در حیاط عقب‌نشینی استفاده کرد.

مثال:

He used an ax to chop down the tree in his backyard.

معنی(example):

نجار همیشه تبر خود را تیز نگه می‌دارد تا برش بهتری داشته باشد.

مثال:

The carpenter always keeps his ax sharp for better cutting.

معنی فارسی کلمه ax

: معنی ax به فارسی

تبر، ابزاری با دسته‌ای بلند و لبه‌ای تیز که برای بریدن و قطع کردن اشیاء مانند چوب استفاده می‌شود.