معنی فارسی axile

B1

اکسایلی، به نوعی از سازمان‌دهی یا ساختاری اشاره دارد که حول یک محور اصلی معین است.

Referring to arrangements or structures that exhibit symmetry around an axis.

example
معنی(example):

قرینه‌سازی اکسایلی گل از زیبایی بصری برخوردار است.

مثال:

The axile symmetry of the flower is visually appealing.

معنی(example):

گیاهشناسان اغلب به بررسی چیدمان‌های اکسایلی می‌پردازند تا رشد گیاهان را درک کنند.

مثال:

Botanists often study axile arrangements to understand plant growth.

معنی فارسی کلمه axile

: معنی axile به فارسی

اکسایلی، به نوعی از سازمان‌دهی یا ساختاری اشاره دارد که حول یک محور اصلی معین است.