معنی فارسی axled

B1

به معنای تجهیز یا طراحی چیزی به گونه‌ای که محور داشته باشد.

Designed or equipped with an axle.

example
معنی(example):

این وسیله نقلیه برای توزیع بهتر وزن، محور بندی شده است.

مثال:

The vehicle is axled for better weight distribution.

معنی(example):

او سیستم محور قدیمی را با یک سیستم جدید جایگزین کرد.

مثال:

He replaced the old axled system with a new one.

معنی فارسی کلمه axled

: معنی axled به فارسی

به معنای تجهیز یا طراحی چیزی به گونه‌ای که محور داشته باشد.