معنی فارسی axmanship

B1

مهارت یا قابلیت استفاده از تبر برای بریدن و تراشیدن چوب.

The skill or ability in using an axe for cutting and shaping wood.

example
معنی(example):

مهارت چوب برانی که در این ورزش نیاز است، چشمگیر است.

مثال:

The axmanship required in this sport is impressive.

معنی(example):

مهارت او در چوب برانی معروف است.

مثال:

His axmanship in woodworking is well-known.

معنی فارسی کلمه axmanship

: معنی axmanship به فارسی

مهارت یا قابلیت استفاده از تبر برای بریدن و تراشیدن چوب.