معنی فارسی baalitical
B2مرتبط با یا شبیه به آیینها و باورهای بعل؛ اشاره به جنبههای فرهنگی خاص.
Pertaining to, or characteristic of the worship and beliefs associated with Baal.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
جوانب بالیتیکال جشنواره با اشتیاق جشن گرفته شد.
مثال:
The baalitical aspects of the festival were celebrated enthusiastically.
معنی(example):
سخنرانی او لحن بالیتیکالی داشت و سنتهای باستانی را برجسته میکرد.
مثال:
His speech had a baalitical tone, highlighting ancient traditions.
معنی فارسی کلمه baalitical
:
مرتبط با یا شبیه به آیینها و باورهای بعل؛ اشاره به جنبههای فرهنگی خاص.