معنی فارسی babby

A1 /ˈbæ.bi/

نوزاد، فرزند کوچک، به ویژه در سال‌های اولیه زندگی، که به تازگی متولد شده است.

A term of endearment for a baby or very young child

noun
معنی(noun):

Baby (human infant).

example
معنی(example):

نوزاد به آرامی در تخت خوابش خوابیده بود.

مثال:

The babby was sleeping peacefully in its crib.

معنی(example):

بسیاری از مردم دوست دارند نوزادان را که در پارک بازی می‌کنند، تماشا کنند.

مثال:

Many people love to watch babbies playing in the park.

معنی فارسی کلمه babby

: معنی babby به فارسی

نوزاد، فرزند کوچک، به ویژه در سال‌های اولیه زندگی، که به تازگی متولد شده است.