معنی فارسی babi
A1بچه خوک، اصطلاحی که به جوانترین مرحله زندگی خوک اشاره دارد.
A young pig.
- NOUN
example
معنی(example):
بابی اصطلاحی برای بچه خوک است.
مثال:
Babi is a term used for a young pig.
معنی(example):
در برخی فرهنگها، با بی به غذاهای خاصی اشاره میشود که با گوشت خوک تهیه میشوند.
مثال:
In some cultures, babi refers to specific dishes made with pork.
معنی فارسی کلمه babi
:
بچه خوک، اصطلاحی که به جوانترین مرحله زندگی خوک اشاره دارد.