معنی فارسی baby brain

B1

مغز نوزاد به حالتی اطلاق می‌شود که در آن فرد به خاطر خستگی یا فشار ناشی از نگهداری از نوزاد نمی‌تواند تمرکز کند.

A term describing forgetfulness or mental fog experienced by new parents, often attributed to sleep deprivation.

noun
معنی(noun):

A state in which a new mother is forgetful, absentminded, or easily distracted.

example
معنی(example):

بعد از داشتن یک بچه، او درباره داشتن مغز نوزاد شوخی کرد.

مثال:

After having a baby, she joked about having baby brain.

معنی(example):

بسیاری از والدین در چند ماه اول تجربه مغز نوزادی دارند.

مثال:

Many parents experience baby brain during the first few months.

معنی فارسی کلمه baby brain

: معنی baby brain به فارسی

مغز نوزاد به حالتی اطلاق می‌شود که در آن فرد به خاطر خستگی یا فشار ناشی از نگهداری از نوزاد نمی‌تواند تمرکز کند.