معنی فارسی babyled weaning

B1

فرایند معرفی غذا به نوزادان به شیوه‌ای که آنها بتوانند خودشان غذا را کشف و بخورند.

A method of introducing solid foods to infants where they are allowed to self-feed and explore food independently.

example
معنی(example):

غذادهی به‌طور مستقل به نوزادان این امکان را می‌دهد که به سرعت خود غذا را کشف کنند.

مثال:

Babyled weaning allows babies to explore food at their own pace.

معنی(example):

والدین اغلب روش غذادهی به‌طور مستقل را به خاطر رویکرد عملی آن انتخاب می‌کنند.

مثال:

Parents often choose babyled weaning for its hands-on approach.

معنی فارسی کلمه babyled weaning

: معنی babyled weaning به فارسی

فرایند معرفی غذا به نوزادان به شیوه‌ای که آنها بتوانند خودشان غذا را کشف و بخورند.