معنی فارسی back alley
B2کوچهپشتی، راهی باریک و معمولاً کمنور که بسیاری از مردم از آن استفاده نمیکنند.
A narrow street behind buildings, often less frequented.
- noun
noun
معنی(noun):
An alleyway that runs behind a row of houses, or between rows of houses
معنی(noun):
The anus.
example
معنی(example):
آنها در یک کوچهپشتی ملاقات کردند تا درباره برنامههایشان صحبت کنند.
مثال:
They met in a back alley to discuss their plans.
معنی(example):
کوچهپشتی در شب خالی و ساکت بود.
مثال:
The back alley was deserted and quiet at night.
معنی فارسی کلمه back alley
:
کوچهپشتی، راهی باریک و معمولاً کمنور که بسیاری از مردم از آن استفاده نمیکنند.