معنی فارسی back-burnering

B1

عملی که در آن یک موضوع یا موضوعات به دلیل اهمیت کم‌تر، به تعویق می‌افتند.

The act of delaying or deprioritizing issues due to their lesser importance.

verb
معنی(verb):

To relegate to a lower priority

example
معنی(example):

قرار دادن موضوع در حالت دلتنگی اجازه داد تا مسائل فوری‌تر ابتدا مورد بررسی قرار گیرند.

مثال:

Back-burnering the issue allowed for more pressing matters to be addressed first.

معنی(example):

او نسبت به قرار دادن درخواست کمک دوستش در حالت دلتنگی احساس گناه کرد.

مثال:

She felt guilty about back-burnering her friend’s request for help.

معنی فارسی کلمه back-burnering

: معنی back-burnering به فارسی

عملی که در آن یک موضوع یا موضوعات به دلیل اهمیت کم‌تر، به تعویق می‌افتند.