معنی فارسی backaching

B1

احساس مداوم درد در ناحیه کمر.

The state of experiencing persistent pain in the lower back.

example
معنی(example):

او از زمانیکه آن جعبه سنگین را بلند کرد، دچار درد کمر شده است.

مثال:

She has been backaching since she lifted that heavy box.

معنی(example):

درد کمر او تا زمانی که به پزشک مراجعه نکند برطرف نخواهد شد.

مثال:

The backaching won't go away until she sees a doctor.

معنی فارسی کلمه backaching

: معنی backaching به فارسی

احساس مداوم درد در ناحیه کمر.