معنی فارسی backboneless
B1بدون ستون فقرات، به معنای نداشتن قدرت یا عمق.
Lacking strength or substance; describes something insubstantial.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
منتقدان این فیلم را بدون ستون فقرات و فاقد عمق توصیف کردند.
مثال:
Critics described the movie as backboneless and lacking depth.
معنی(example):
یک استدلال بدون ستون فقرات هیچکس را قانع نمیکند.
مثال:
A backboneless argument fails to convince anyone.
معنی فارسی کلمه backboneless
:
بدون ستون فقرات، به معنای نداشتن قدرت یا عمق.