معنی فارسی backbreaker
B2شغلی یا فعالیتی که به شدت سخت و خستهکننده است.
An extremely difficult or arduous task.
- NOUN
example
معنی(example):
مسابقه وزنهبرداری شامل رویداد شکستن پشت بود.
مثال:
The weightlifting competition had a backbreaker event.
معنی(example):
او شوخی کرد که جابجایی مبلمان واقعاً یک کار سخت است.
مثال:
He joked that moving the furniture was a real backbreaker.
معنی فارسی کلمه backbreaker
:
شغلی یا فعالیتی که به شدت سخت و خستهکننده است.