معنی فارسی backscattering
B2فرایند پراکندگی مواد یا امواج به سمت عقب پس از برخورد با یک سطح.
The process of particles or waves being scattered back after striking a surface.
- verb
- noun
verb
معنی(verb):
To scatter particles and/or radiation back to the direction from which they come.
noun
معنی(noun):
The scattering of waves, particles, or signals back in the direction of their source.
example
معنی(example):
پراکندگی به عقب در درک پدیده‌های فیزیکی مختلف بسیار مهم است.
مثال:
Backscattering is important in understanding various physical phenomena.
معنی(example):
مطالعه پراکندگی به عقب می‌تواند به توسعه حسگرهای بهتر کمک کند.
مثال:
The study of backscattering can help in developing better sensors.
معنی فارسی کلمه backscattering
:
فرایند پراکندگی مواد یا امواج به سمت عقب پس از برخورد با یک سطح.
