معنی فارسی backset
B2پشتنشست، فاصله یا موقعیتی که درب از لبهٔ دیوار یا چارچوب فضا فاصله دارد و تأثیر زیادی بر عملکرد آن دارد.
The distance between the edge of a door and the point at which it closes, impacting how it fit and operates.
- NOUN
example
معنی(example):
پشتنشست درب اجازه میدهد که به آرامی بسته شود.
مثال:
The backset of the door allows it to close smoothly.
معنی(example):
تنظیم پشتنشست میتواند تناسب درب را بهبود بخشد.
مثال:
Adjusting the backset can improve the fit of the door.
معنی فارسی کلمه backset
:
پشتنشست، فاصله یا موقعیتی که درب از لبهٔ دیوار یا چارچوب فضا فاصله دارد و تأثیر زیادی بر عملکرد آن دارد.