معنی فارسی backslided
B1به عقب برگشتن یا به عادات یا رفتارهای قبلی بازگشتن بعد از پیشرفت.
To revert to a less advanced or less virtuous state, typically after a period of improvement.
- VERB
example
معنی(example):
پس از ماهها پیشرفت، او به عادات قدیمیاش بازگشت.
مثال:
After months of progress, he backslided into old habits.
معنی(example):
او احساس کرد که پس از یک استراحت، در تحصیلاتش به عقب برگشته است.
مثال:
She felt she had backslided in her studies after taking a break.
معنی فارسی کلمه backslided
:
به عقب برگشتن یا به عادات یا رفتارهای قبلی بازگشتن بعد از پیشرفت.