معنی فارسی backwardly
B1به سمت عقب یا در جهت مخالف، معمولاً در مورد حرکت یا رفتار اشاره دارد.
In a reverse or backward direction.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور معکوس راه رفت تا از روی گلها نرود.
مثال:
She walked backwardly to avoid stepping on the flowers.
معنی(example):
ماشین به سمت عقب حرکت کرد وقتی که سعی میکرد پارک کند.
مثال:
The car moved backwardly as it tried to park.
معنی فارسی کلمه backwardly
:
به سمت عقب یا در جهت مخالف، معمولاً در مورد حرکت یا رفتار اشاره دارد.