معنی فارسی baconian

B1

معانی مرتبط با بیکن یا تمایل به بیکن؛ ممکن است به شیوه‌ای از زندگی یا رژیم غذایی اشاره داشته باشد که شامل مصرف بیکن به عنوان بخش اصلی است.

Relating to, or characteristic of bacon; often implies an emphasis on bacon in diet or philosophy.

example
معنی(example):

رژیم بیکنی او شامل چندین نوع غذای بیکن بود.

مثال:

Her baconian diet included several types of bacon dishes.

معنی(example):

او معمولاً در اتخاذ تصمیمات به اصول بیکنی خود اشاره می‌کرد.

مثال:

He often referred to his baconian principles when making decisions.

معنی فارسی کلمه baconian

: معنی baconian به فارسی

معانی مرتبط با بیکن یا تمایل به بیکن؛ ممکن است به شیوه‌ای از زندگی یا رژیم غذایی اشاره داشته باشد که شامل مصرف بیکن به عنوان بخش اصلی است.