معنی فارسی baconic

B2

رویکرد یا راه‌حلی که با فن‌آوری یا روش‌های مبتکرانه پیوند دارد.

An approach or solution that relates to innovative methods or technologies.

example
معنی(example):

رویکرد باکونیک او در آشپزی، غذاهایش را خوشمزه کرد.

مثال:

Her baconic approach to cooking made her meals delicious.

معنی(example):

او یک راه‌حل باکونیک برای ساده‌سازی مشکل پیچیده ارائه داد.

مثال:

He presented a baconic solution to simplify the complex problem.

معنی فارسی کلمه baconic

: معنی baconic به فارسی

رویکرد یا راه‌حلی که با فن‌آوری یا روش‌های مبتکرانه پیوند دارد.