معنی فارسی bactericidal

B2

باکتری‌کش، ماده‌ای که می‌تواند باکتری‌ها را از بین ببرد.

Having the capability to kill bacteria.

example
معنی(example):

ویژگی‌های باکتری‌کش آنتی‌بیوتیک به از بین بردن عفونت کمک کرد.

مثال:

The bactericidal properties of the antibiotic helped eliminate the infection.

معنی(example):

یک عامل باکتری‌کش در درمان عفونت‌های باکتریایی شدید ضروری است.

مثال:

A bactericidal agent is essential in treating severe bacterial infections.

معنی فارسی کلمه bactericidal

: معنی bactericidal به فارسی

باکتری‌کش، ماده‌ای که می‌تواند باکتری‌ها را از بین ببرد.