معنی فارسی bacteriemia
B2باکتریمی، حضور باکتریها در خون.
The presence of bacteria in the blood.
- NOUN
example
معنی(example):
باکتریمی میتواند زمانی رخ دهد که باکتریها به جریان خون وارد شوند.
مثال:
Bacteriemia can occur when bacteria enter the bloodstream.
معنی(example):
پزشکان بیماران را پس از عمل جراحی برای نشانههای باکتریمی زیر نظر دارند.
مثال:
Doctors monitor patients for signs of bacteriemia after surgeries.
معنی فارسی کلمه bacteriemia
:
باکتریمی، حضور باکتریها در خون.