معنی فارسی badness

B2 /ˈbæd.nəs/

حالتی که به وخامت یا بدی اشاره دارد، معمولاً در عمل یا رفتار.

The quality of being bad, often used to describe moral failures or negative outcomes.

noun
معنی(noun):

The quality or degree of being bad.

example
معنی(example):

بدی اعمال او به عواقب شدید منجر شد.

مثال:

The badness of his actions led to severe consequences.

معنی(example):

او تلاش کرد بدی پشت نیت‌های او را درک کند.

مثال:

She tried to understand the badness behind his motives.

معنی فارسی کلمه badness

: معنی badness به فارسی

حالتی که به وخامت یا بدی اشاره دارد، معمولاً در عمل یا رفتار.