معنی فارسی bagatine
B1نوعی ابزار موسیقی که معمولاً در سازهای بادی استفاده میشود.
A type of musical instrument often used in wind instruments.
- NOUN
example
معنی(example):
موسیقیدان برای اجرا از باگاتینه استفاده کرد.
مثال:
The musician used a bagatine for the performance.
معنی(example):
او یک باگاتینه زیبا به عنوان هدیه خرید.
مثال:
She bought a beautiful bagatine as a gift.
معنی فارسی کلمه bagatine
:
نوعی ابزار موسیقی که معمولاً در سازهای بادی استفاده میشود.