معنی فارسی baign

B1

شنا کردن یا غوطه‌ور شدن در آب، غالباً به عنوان فعالیتی تفریحی.

To swim or immerse oneself in water, often as a recreational activity.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت در دریاچه شنا کند.

مثال:

He decided to baign in the lake.

معنی(example):

بسیاری از مردم در تابستان از شنا کردن لذت می‌برند.

مثال:

Many people enjoy to baign during the summer.

معنی فارسی کلمه baign

: معنی baign به فارسی

شنا کردن یا غوطه‌ور شدن در آب، غالباً به عنوان فعالیتی تفریحی.