معنی فارسی bakely
B1کلمهای که به معنی مرتبط با نانوایی یا تهیه نان است.
Relating to or characteristic of a bakery.
- OTHER
example
معنی(example):
به نانوایی رفتم تا نان تازه بخرم.
مثال:
I went to the bakery to buy fresh bread.
معنی(example):
او به طور جدی برای امتحان آیندهاش درس میخواند.
مثال:
She is bakely preparing for her upcoming exam by studying.
معنی فارسی کلمه bakely
:
کلمهای که به معنی مرتبط با نانوایی یا تهیه نان است.