معنی فارسی balaamitical

B1

بلیعامی‌گونه، مربوط به یا مشابه آموزه‌های بلیعام.

Pertaining to the teachings or characteristics of Balaam.

example
معنی(example):

این بحث به طور فوق‌العاده‌ای بلیعامی بود.

مثال:

The discussion was highly balaamitical in nature.

معنی(example):

بسیاری از استدلال‌ها بر اصول بلیعامی استوار بود.

مثال:

Many arguments were based on balaamitical principles.

معنی فارسی کلمه balaamitical

: معنی balaamitical به فارسی

بلیعامی‌گونه، مربوط به یا مشابه آموزه‌های بلیعام.