معنی فارسی balate
B1بالات کردن، مشابه تزیین یا پوشاندن چیزی، معمولاً غذا.
To decorate or cover something, usually food.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت کیک خود را با خامه بالات کند.
مثال:
She decided to balate her cake with cream.
معنی(example):
آنها قبل از رویداد کوکیها را بالات خواهند کرد.
مثال:
They will balate the cookies before the event.
معنی فارسی کلمه balate
:
بالات کردن، مشابه تزیین یا پوشاندن چیزی، معمولاً غذا.