معنی فارسی balayage
B2تکنیک رنگ مو که در آن رنگ به طور دستی و با دقت بر روی موها اعمال میشود تا به ظاهری طبیعی برسد.
A hair coloring technique where color is hand-painted to achieve a natural, sun-kissed look.
- noun
noun
معنی(noun):
A hair colouring technique in which colour is applied by hand.
معنی(noun):
A method for reconstructing a harmonic function
example
معنی(example):
او از سالن خواست تا از تکنیک رنگ موی بالایج استفاده کند.
مثال:
She asked for a balayage hair color technique at the salon.
معنی(example):
بالایج به مو ظاهری مانند آفتاب سوخته با هایلایتهای طبیعی میدهد.
مثال:
Balayage gives hair a sun-kissed look with natural highlights.
معنی فارسی کلمه balayage
:
تکنیک رنگ مو که در آن رنگ به طور دستی و با دقت بر روی موها اعمال میشود تا به ظاهری طبیعی برسد.