معنی فارسی baldness
B1وضعیتی که در آن فرد به طور قابل توجهی موهای خود را از دست میدهد.
The condition of having no hair on the scalp.
- noun
noun
معنی(noun):
The condition or state of being (or becoming) bald.
مثال:
the baldness of an assertion
example
معنی(example):
طاسی معمولاً ارثی است.
مثال:
Baldness is often hereditary.
معنی(example):
این روزها درمانهای زیادی برای طاسی وجود دارد.
مثال:
Many treatments are available for baldness these days.
معنی فارسی کلمه baldness
:
وضعیتی که در آن فرد به طور قابل توجهی موهای خود را از دست میدهد.