معنی فارسی baled

B1 /beɪld/

عمل بسته‌بندی مواد مانند یونجه یا کاه به صورت مستطیلی یا دیگر اشکال.

To compress and bind something, typically hay or straw, into bales.

verb
معنی(verb):

To remove water from a boat with buckets etc.

example
معنی(example):

کشاورز یونجه را به توده‌های بزرگ بسته‌بندی کرد.

مثال:

The farmer baled the hay into large stacks.

معنی(example):

پس از طوفان، کاه بسته‌بندی شده پناهگاهی برای حیوانات کوچک فراهم کرد.

مثال:

After the storm, the baled straw provided shelter for small animals.

معنی فارسی کلمه baled

: معنی baled به فارسی

عمل بسته‌بندی مواد مانند یونجه یا کاه به صورت مستطیلی یا دیگر اشکال.