معنی فارسی bali
B1جزیرهای در اندونزی که به خاطر فرهنگ غنی و طبیعت خیرهکنندهاش مشهور است.
An island in Indonesia known for its rich culture and stunning natural beauty.
- NOUN
example
معنی(example):
بالی به خاطر سواحل زیبای خود شناخته شده است.
مثال:
Bali is known for its beautiful beaches.
معنی(example):
هر ساله بسیاری از گردشگران به بالی سفر میکنند.
مثال:
Many tourists visit Bali every year.
معنی فارسی کلمه bali
:
جزیرهای در اندونزی که به خاطر فرهنگ غنی و طبیعت خیرهکنندهاش مشهور است.