معنی فارسی balkanizes

C1

تقسیم کردن یک گروه بزرگ به بخش‌های کوچک که غالباً با یکدیگر درگیری دارند.

To divide a region or group into smaller, often hostile, units.

verb
معنی(verb):

To break up into small, mutually hostile units, especially on a political basis.

example
معنی(example):

این پیشنهاد ممکن است جامعه را به گروه‌های کوچک‌تر تقسیم کند.

مثال:

The proposal might balkanize the community into smaller factions.

معنی(example):

آنها نگرانند که سیاست جدید سازمان را به بخش‌های کوچک تقسیم کند.

مثال:

They fear that the new policy will balkanize the organization.

معنی فارسی کلمه balkanizes

: معنی balkanizes به فارسی

تقسیم کردن یک گروه بزرگ به بخش‌های کوچک که غالباً با یکدیگر درگیری دارند.