معنی فارسی ball-achingly
B1به شدت ناراحتکننده یا خندهدار به طوری که ممکن است به دل و احساس آسیب برساند.
Used to describe something extremely funny or painful, often in a humorous way.
- OTHER
example
معنی(example):
اجرای او به شدت خندهدار بود.
مثال:
His performance was ball-achingly funny.
معنی(example):
این فیلم به شدت بد بود اما سرگرمکننده بود.
مثال:
The movie was ball-achingly bad but entertaining.
معنی فارسی کلمه ball-achingly
:
به شدت ناراحتکننده یا خندهدار به طوری که ممکن است به دل و احساس آسیب برساند.