معنی فارسی ballfield
A2زمین بازی، محلی که برای بازیهای تیمی و ورزشی در نظر گرفته شده است.
An area of land where sports, especially baseball, or recreational activities are played.
- NOUN
example
معنی(example):
کودکان در زمین فوتبال بازی کردند.
مثال:
The children played soccer on the ballfield.
معنی(example):
ما دور زمین فوتبال قدم زدیم تا از هوای تازه لذت ببریم.
مثال:
We walked around the ballfield to enjoy the fresh air.
معنی فارسی کلمه ballfield
:
زمین بازی، محلی که برای بازیهای تیمی و ورزشی در نظر گرفته شده است.