معنی فارسی ballon
A1بادکنک، جسمی ساخته شده از لاتکس یا مواد دیگر که معمولاً به وسیله گاز پر میشود و به عنوان وسیلهای زینتی استفاده میشود.
A flexible bag filled with gas, used for decoration or entertainment.
- noun
noun
معنی(noun):
The quality of a jump by which a ballet dancer appears to pause in midair
example
معنی(example):
کودک یک بادکنک زرد روشن در دست داشت.
مثال:
The child held a bright yellow ballon.
معنی(example):
آنها یک بادکنک به جشن تولد آوردند.
مثال:
They brought a ballon to the birthday party.
معنی فارسی کلمه ballon
:
بادکنک، جسمی ساخته شده از لاتکس یا مواد دیگر که معمولاً به وسیله گاز پر میشود و به عنوان وسیلهای زینتی استفاده میشود.