معنی فارسی balustraded
B2بالاسترد، به معنای احاطه شده با نردهها، به خصوص در معماری و طراحی فضاها.
Surrounded or decorated with balusters, often in architectural contexts.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مسیر باغ با دیوارهای بالاسترد تزئین شده بود.
مثال:
The garden path was lined with balustraded walls.
معنی(example):
آنها دور استخر با نردههای بالاسترد حصار نصب کردند.
مثال:
They installed balustraded fences around the swimming pool.
معنی فارسی کلمه balustraded
:
بالاسترد، به معنای احاطه شده با نردهها، به خصوص در معماری و طراحی فضاها.