معنی فارسی bandager

B1

باندگر به فردی اشاره دارد که زخم‌ها را با باند می‌پیچد.

A person who wraps wounds with bandages.

example
معنی(example):

باندگر با احتیاط زخم را باندپیچی کرد.

مثال:

The bandager wrapped the injury carefully.

معنی(example):

او در طول آموزش کمک‌های اولیه به عنوان باندگر عمل کرد.

مثال:

She acted as a bandager during the first aid training.

معنی فارسی کلمه bandager

: معنی bandager به فارسی

باندگر به فردی اشاره دارد که زخم‌ها را با باند می‌پیچد.