معنی فارسی bandlessly
B1به صورت بدون گروه، بیان یا انجام امری که به تنهایی صورت میگیرد.
In a manner that is independent of any group, often highlighting personal choices.
- ADVERB
example
معنی(example):
او خود را به صورت بدون گروه بیان کرد و تصمیم به دنبال کردن علایق خود گرفت.
مثال:
She expressed herself bandlessly, choosing to pursue her own interests.
معنی(example):
در خلق هنر بهصورت بدون گروه، تمرکز بر ابراز شخصی است.
مثال:
In bandlessly creating art, the focus is on personal expression.
معنی فارسی کلمه bandlessly
:
به صورت بدون گروه، بیان یا انجام امری که به تنهایی صورت میگیرد.