معنی فارسی bang-ones-head-against-a-brick-wall

B1

کوشش بی‌فایده برای حل یک مشکل یا رسیدن به یک توافق، بدون انتظار برای نتیجه مثبت.

To undertake a futile effort, especially in trying to communicate or persuade someone who is unyielding or obtuse.

example
معنی(example):

تلاش برای توضیح مسئله به او مانند این بود که سرم را به دیوار آجری بکوبم.

مثال:

Trying to explain the issue to him felt like banging my head against a brick wall.

معنی(example):

او متوجه شد که مذاکره با آنها فقط به معنی کوبیدن سرش به دیوار آجری است.

مثال:

She realized that negotiating with them was just banging her head against a brick wall.

معنی فارسی کلمه bang-ones-head-against-a-brick-wall

: معنی bang-ones-head-against-a-brick-wall به فارسی

کوشش بی‌فایده برای حل یک مشکل یا رسیدن به یک توافق، بدون انتظار برای نتیجه مثبت.