معنی فارسی bangy
B1صدای پرسر و صدا و جلبتوجه.
A loud and attention-grabbing sound.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آتشبازی صدای بلندی در آسمان شب ایجاد کرد.
مثال:
The fireworks made a bangy noise in the night sky.
معنی(example):
او از صدای بلندی که طبل تولید میکرد لذت برد.
مثال:
He enjoyed the bangy sounds of the drum.
معنی فارسی کلمه bangy
:
صدای پرسر و صدا و جلبتوجه.