معنی فارسی bank on
B1به معنای اعتماد داشتن به کسی یا چیزی برای به دست آوردن نتیجه مثبت یا انجام کاری است.
To rely on or have confidence in someone or something.
- verb
verb
معنی(verb):
To be sure of something; to count on something; to depend on something.
مثال:
I'm banking on you being there. I don't have your expertise.
example
معنی(example):
میتوانی روی او برای کمک به پروژهات حساب کنی.
مثال:
You can bank on her to help you with the project.
معنی(example):
من روی ترفیع در این سال حساب میکنم.
مثال:
I bank on being promoted this year.
معنی فارسی کلمه bank on
:
به معنای اعتماد داشتن به کسی یا چیزی برای به دست آوردن نتیجه مثبت یا انجام کاری است.