معنی فارسی bankrupting

B1

ورشکسته کردن، به معنای به ورشکستگی کشاندن شخص یا نهادی.

The act of causing someone or something to go bankrupt.

verb
معنی(verb):

To force into bankruptcy.

example
معنی(example):

بحران اقتصادی بسیاری از کسب‌وکارها را ورشکسته می‌کند.

مثال:

The economic crisis is bankrupting many businesses.

معنی(example):

تصمیمات او مالیات خانواده را ورشکسته می‌کند.

مثال:

His decisions are bankrupting the family's finances.

معنی فارسی کلمه bankrupting

: معنی bankrupting به فارسی

ورشکسته کردن، به معنای به ورشکستگی کشاندن شخص یا نهادی.