معنی فارسی bankrupture
B1ورشکستگی، وضعیتی است که در آن یک فرد یا سازمان به طور دائمی قادر به پرداخت بدهیهای خود نیست.
The act of or condition resulting from bankruptcy; signifies financial collapse.
- NOUN
example
معنی(example):
ورشکستگی شرکت تمام جامعه را شگفتزده کرد.
مثال:
The bankrupture of the company shocked the entire community.
معنی(example):
بسیاری از مردم به دلیل ورشکستگی کسبوکارهای محلی با مشکلات مواجه شدند.
مثال:
Many people faced hardships due to the bankrupture of local businesses.
معنی فارسی کلمه bankrupture
:
ورشکستگی، وضعیتی است که در آن یک فرد یا سازمان به طور دائمی قادر به پرداخت بدهیهای خود نیست.