معنی فارسی banlieu

B1

بانلیو، حومه یا مناطق اطراف یک شهر که معمولاً ویژگی‌های خاص فرهنگی دارند.

Suburbs or outskirts of a city, often associated with cultural diversity.

example
معنی(example):

بانلیو معمولاً پر جنب و جوش با موسیقی و هنر است.

مثال:

The banlieu is often lively with music and art.

معنی(example):

زندگی در بانلیو جذابیت خاص خود را دارد.

مثال:

Living in the banlieu has its own unique charm.

معنی فارسی کلمه banlieu

: معنی banlieu به فارسی

بانلیو، حومه یا مناطق اطراف یک شهر که معمولاً ویژگی‌های خاص فرهنگی دارند.