معنی فارسی bannition
B1بنیاتن، مجازات یا طرد سیاسی از جامعه یا گروهی، معمولاً به شدت اعمال میشود.
The act of banishing or exiling someone from a particular place or group.
- NOUN
example
معنی(example):
بنیاتن مجازات سختی برای مجرمین بود.
مثال:
The bannition was a harsh punishment for the offenders.
معنی(example):
پس از بنیاتن، شهر پر از ترس بود.
مثال:
After the bannition, the town was filled with fear.
معنی فارسی کلمه bannition
:
بنیاتن، مجازات یا طرد سیاسی از جامعه یا گروهی، معمولاً به شدت اعمال میشود.